داستان روایتی است از یک مخترع 9 ساله که عاشق فرانسه است و شخصیت صلح جویی دارد ... پدر که در حادثه 11 سپتامبر کشته شده ، کلیدی را به جای گذاشته است . پسر 9 ساله تمام نیویورک را برای یافتن جعبه قفل شده این کلید جست و جو می کند
فیلم "به شدت بلند و بسیار نزدیک" یکی از بهترین های سال 2011 بود که باید به جرات اعتراف کرد "دیده نشد"!! چرا که در کل جوایزات بین المللی تنها سهم 6 جایزه نه چندان مهم و 7 نامزدی جوایز را از آن خود کرد و در جوایز گلدن گلوب و اسکار هم توجه خاصی به آن نشد، در واقع در گلدن گلوب که هیچ! و در اسکار هم تنها نامزدی دو جایزه را نصیب خود کرد که به نظر می رسد حداقل باید در رشته های دیگری همچون "بهترین بازیگر نقش اصلی مرد" و "فیلمنامه اقتباسی" و "کارگردانی" هم نامزد دریافت جایزه می شد البته اگر نگوییم که بردن جایزه هم حقش بوده!
همیشه در طول تاریخ اینگونه بوده که وقایع مهمی که در سرتاسر دنیا رخ می داده توجه کارگردان را به خود جلب می کرده و آنها را وادار به ساخت آثاری در مورد این وقایع می کرده. یکی از وقایعی که در گذشته رخ داد و کانون توجه کارگردانان قرار گرفت مربوط به واقعه هولوکاست بود که فیلم های بسیار درباره آنها ساخته شد و بعضی از آنها بسیار موثر و با ارزش به حساب آمدند، آثاری همچون "فهرست شیندلر" و "پیانیست".
اما اتفاق مهم دیگری که در سال 2001 اتفاق افتاد چیزی نبود جز حادثه 11 سپتامبر که در این باره فیلم هایی ساخته شد اما چیز قابل توجهی نداشتند تا اینکه کارگردان فیلم بسیار مطرح "Reader" در سال 2011 بعد از گذشت حدود 10 سال بر اساس رمانی نوشته "Jonathan Safran Foer" اقدام به ساخت فیلمی کرد که مانند همتا های خود (درباره موضوع هولوکاست) سعی کرده به صورت شعاری به حادثه 11 سپتامبر نپردازد و این اتفاق را در پس زمینه قرار دهد و با ایجاد صحنه های احساسی دقیق و حساب شده که معمولا دارای زیاده روی و نقص نمی باشند، این حادثه تلخ را یادآوری کند و عاملین آن را محکوم کند. اما در این باره فیلم حرف زیادی برای گفتن ندارد و جز اشاره های ریزی که در فیلم بیان می شود روشن نیست که موضع کارگردان و فیلم نامه نویس درباره عاملین این اتفاق چه کسانی هستند. یا واقعا نظری در این باره نداشته اند یا اینکه ترجیح داده اند با زبان کنایه مخاطبین خود را به دنبال این موضوع راهی کنند.
این فیلم را باید یکی از فیلم های خوب غیرخطی دانست که نه کارگردان داستان را گم کرده است و نه مخاطب از غیر خطی بودن داستان آزار می بیند. فیلم داستان خانواده ای است که در زندگی بسیار عادی و متعادلی به سر می برند و مانند تمام خانواده های آمریکایی سعی می کنند شب خود را روز کنند و بالعکس. اما در این بین پدر خانواده (توماس شل با بازی تام هنکس) که احساس عاطفی شدیدی با فرزند خود (اسکار شل با بازی عالی توماس هورن) دارد در روز 11 سپتامبر در طبقه 105 ساختمان های دو قلو گیر می کند و در مدت زمان حدود دو ساعته سعی می کند با فرزند خود تماس بگیرد اما موفق نمی شود. فرزند هم روزی در اتاق پدرش جست و جو می کند و اتفاقی کلیدی را پیدا می کند که اسم شخصی (Black) بر روی آن نوشته شده. او گمان می کند که پدرش این کلید را برای او گذاشته تا از این طریق مطلبی را به او یاد دهد و این گونه می شود که سفر اکتشافی پسرک داستان شروع می شود اما با یافتن صاحب کلید متوجه می شود که کلید دارای رمز و راز خاصی نبوده ولی در عین حال او در این سفر اکتشافی خود با انسان های بسیاری آشنا می شود که مهمترین آنها مستاجر مادربزرگش می باشد (با بازی بسیار خوب Max von Sydowکه نامزد جایزه نقش مکمل مرد در جوایز اسکار بود) و باوجود اینکه نمی تواند حرف بزند باعث ایجاد یک نوع نگرش جدید درباره دنیای اطراف اسکار شل می شود.
فیلم نامه قوی Eric Roth"" (اریک روث) دارای دیالوگ های بسیار دقیق و تحسین برانگیزی است که در زمان لازم حاضر می شود و تاثیر خود در مخاطب می گذارد و هر مخاطب ریز بینی را به تحسین وا می دارد. و البته باید گفت که از خالق آثاری همچون "مورد عجیب بنجامین باتن" و "فارست گامپ" و "مونیخ" نمی توان توقع دیگری داشت. البته جزییات ریزی در فیلم بوده که به آن توجه لازم نشده (مثل شخصیت پردازی شخص مستاجر) و فیلم نامه را مقداری دارای ضعف کرده اما این موارد در حدی نیست که بتواند فیلم را در سطح پایینی نگه دارد.
بازی های فوق العاده ای که از بازیگران این فیلم به اجرا درآمده نشان از قدرت کارگردانی قوی این کارگردان دارد که توانسته از پسر بچه ای که اولین بار است که در یک فیلم سینمایی بازی می کند آن چنان بازی بگیرد که اگر به این فیلم توجه بیشتری شده بود بعید نبود که رکورد جوانترین بازیگر برنده اسکار شکسته شود! هنر او تا حدی است که بازی دیگر بازیگران مشهوری (همچون تام هنکس و ساندرا بولاک) که در نقش مقابل او بازی می کنند را به حاشیه کشانده و موسیقی زیبایی که در سرتاسر فیلم طنین انداز است ما را در موقعیتی قرار می دهد که به راحتی می توانیم سختی های اسکار شل را درک کنیم.
به نظر می رسد اگر بخواهیم این فیلم را با فیلم هایی که در زمینه مشابه آن (که همان مساله هولوکاست است) ساخته شده اند در کفه ترازو قرار دهیم باید بگوییم که توانایی رقابت با فیلمی همچون فیلم "فهرست شیندلر"یا "پیانیست" که در سال خود جایزه اسکار را بردند، دارد با این تفاوت که با قرار دادن کودک به عنوان کارکتر اصلی این فیلم موجب شده تا مخاطبان بیشتری از کودکان را برای خود جذب کند و به نوعی تسکینی باشد برای کودکانی که در همین نزدیکی ها شاهد فوت پدرانشان بودند و الان نسل جوان کشور هستند. به عبارت دیگر اگر این فیلم در رقابت با فیلم "آرتیست" واقع نشده بود جایزه اسکار بهترین فیلم حداقل حقی بود که اعضای آکادمی باید برای او قائل می شدند.
هرساله تعدادی فیلم هستند که از لحاظ جوایز بین المللی در حق آن ها به هر دلیلی ظلم می شود و به آنچه که شایسته آن هستند نمی رسند. بدون شک باید این فیلم را یکی از این موارد در سال 2011 دانست.
خلاصه اینکه:
اگر این فیلم بدشانسی نمی آورد و با فیلم "آرتیست" رقیب نمی شد و البته اگر با تبلیغات بهتری به عرصه مسابقات پا گذاشته بود حتما سهم بیشتری در بین حوایز را برای خود به ارمغان می آورد و صد البته افسوس که اینگونه نشد!
یک تیم مکتشف سرنخی از ریشه های انسان در زمین پیدا میکنن، که باعث میشه اونا رو به تاریک ترین گوشه و کنار جهان بکشونه و اونا مجبور میشن برای نجات آینده انسان جنگ های وحشتناکی در آنجا انجام بدن اما…
در آینده ای دور، یک مامور کارآزموده به کره زمین که اکنون تنها ویرانه ای از آن باقی مانده، فرستاده شده است تا منابع باقی مانده آن را شناسایی کند. اما در این حین برای او در مورد ماموریتش سوالاتی پیش می آید و …
در جهانی که افراد طبقه بندی شده اند تریس متوجه می شود که با بقیه افراد تفاوت دارد اون برای فرار از این جامعه نقشه ی راهی به سوی دگرگونی پیدا می کند او باید قبل از این که خیلی دیر شود خود را به آنجا برساند ...
این فیلم دربارهٔ یک سفینه فضایی است که هزاران نفر را به سیارهای دور دست میبرد، اما یکی از محفظههای خوابش ایراد دارد و در نتیجه یکی از مسافران ۹۰ سال زودتر از موعد مقرر از خواب برخواسته و وقتی میبیند که به تنهایی در حال پیر شدن و مردن است تصمیم میگیرد مسافر دیگری را نیز بیدار کند…
دنیا در حال نابودست و یک مرد تنها از میان امریکا به سوی مقصد خود می رود که در راه خود با دشمنانش می جنگد تمام مشکلات را پشت سر هم می گذارد برای نجات دادن آخرین کتاب باقی مانده…
این فیلم داستان جدیدی از سفید برفی را روایت می کند، در سرزمینی که سفید برفی زندگی می کند وی تنها شخصی است که از ملکه آن سرزمین زیباتر است و به همین دلیل، ملکه قصد کشتن سفید برفی را دارد؛. اما چیزی که ملکه به هیچ عنوان تصور نمی کرد این است که سفید برفی تهدیدی جدی برای حکومتش به حساب بیاید، در این بین سفید برفی توسط یک شکارچی ماهر که توسط ملکه اجیر شده هنر جنگیدن را می آموزد اما ...
داستان این فیلم درباره ی مهندسانی است که به خاطر آسیب دیدن یک دکل نفتی در آلاسکا با هواپیما عازم آلاسکا می شوند ولی به دلایل نامعلوم هواپیما سقوط می کند و عده ای از آنان از این سانحه جان سالم بدر می برند اما به دلیل اینکه تجهیزات رادیویی از بین رفته آنها نمیتوانند درخواست کمک کنند پس برای زنده ماندن دست به هرکاری می زنند و…
ماجرا در مورد کماندار مبارز و جنگجویی بنام رابین هود (راسل کرو) است که در ارتش پادشاه ریچارد خدمت می کند. پس از مرگ پادشاه، شاهزاده “جان” قرار است جانشین او شود اما رابین هود او را مردی خودخواه و ظالم می داند و با او مخالف است تا اینکه …
فیلم برگرفته از داستان «نوح» است که در آن کل جهان قرار است به زیر آب برود و در این میان شخصی به نام «نوح» (راسل کرو) کشتی بزرگی را میسازد و از تمامی حیوانات یک جفت را سوار میکند تا مانع منقرض شدن نسل آنها شود...